هدف زندگی من تو هستی

پراکنده و دور از واقعیت نمیگویم.ازادمنشی و تنها ازادمنشی من وتو مارا از خود واقعی

مان دور کرد.هیچ حرکتی بدون تو معنایی ندارد.کدام حرکت ـوقتی در درونم با حسرت

مینگرم لذت خواهد داشت.ازادی تراژدی ـواین من را به سقوط میکشاند.کدام چیز

واقعی خواهد بود وقتی عشق راستین را دفن کرده ام.قدرتمندی من از تو سرچشمه

میگیرد.شبهای سختی را زجر کشیدم تا به اصطلاح به ازادیت تجاور نکنم اما ناعادلانه

حکم صادر نمودم.نه خودم را دیدم و نه تو که هدفمندگام برمیداشتیم.عزیز من هرگز

تا این لحظه اینقدر احساس ازادی و عشق نکرده بودم.خوشبختی را روز به روز به

دست میاوریم حتی اگر یک عمر طول بکشد.بدون تو نمیتوانم

دوستت دارم وسپاسگزارم که مرا پذیرفتی و انچه را که برای عشقمان انجام میدهم را

 به رسمیت شناختی.

صدایت را میشنوم

نفست را که به من حیات میبخشد

به دانایی و قدرت تو نیازمندم

هر لحظه اماده ام کن

که به هدفم نزدیکتر شوم